جوزقان

معنی کلمه جوزقان در لغت نامه دهخدا

جوزقان. [ زَ ] ( اِخ ) گروهی است از اکراد. ( منتهی الارب ). گروهی از اکراد به حلوان. ( اقرب الموارد ).
جوزقان. [ جُو زَ ]( اِخ ) قریه ای است قدیمی از باخرز از مَحال خراسان ،هوایش معتدل است و از آب قنات مشروب میشود. ( مرآت البلدان ج 4 ص 286 ). دهی از مشهدریزه میان ولایت باخرزبخش طیبات شهرستان مشهد. این ده 1152 تن سکنه دارد.محصول آن غلات و زیره و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی قالیچه بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
جوزقان. [ زَ ] ( اِخ ) از دههای همدان است. گروهی از محدثان بدان منسوبند. ( معجم البلدان ).

معنی کلمه جوزقان در فرهنگ فارسی

از دههای همدان است گروهی از محدثان بدان منسوبند .

جملاتی از کاربرد کلمه جوزقان

جوزقان . [ جُو زَ ](اِخ ) قریه ای است قدیمی از باخرز از مَحال ّ خراسان ،هوایش معتدل است و از آب قنات مشروب میشود. (مرآت البلدان ج 4 ص 286). دهی از مشهدریزه ٔ میان ولایت باخرزبخش طیبات شهرستان مشهد. این ده 1152 تن سکنه دارد.محصول آن غلات و زیره و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی قالیچه بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).