جوریاب

معنی کلمه جوریاب در لغت نامه دهخدا

جوریاب. ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش لشت نشاء شهرستان رشت. سکنه آن 950 تن. محصول عمده آنجا برنج و ابریشم و چای و شغل اهالی مکاری گری و زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

جملاتی از کاربرد کلمه جوریاب

در نهایت در دور دوم انتخابات مجلس دهم، وی با کسب ۵۴۴۷۶ رأی به همراه محمدصادق حسنی جوریابی به مجلس شورای اسلامی راه یافتند. بنا به برخی تحلیل‌ها، جبار کوچکی نژاد که چند روز مانده به انتخابات از «جریان پایداری» تبری جست و تلاش کرد چهره‌ای اعتدالی از خود به تصویر بکشد، در این انتخابات توانست حمایت شماری از اصلاح‌طلبان را نیز کسب نماید، و خبر همراهی و صدور بیانیه شماری از چهره‌های شناخته‌شده این جریان اصلاح‌طلبان با جبار کوچکی نژاد، در فضای مجازی منتشر شد و شایعات پیرامون این جریان مبنی بر قول و قرارهای پنهانی با کوچکی نژاد را عیان ساخت. وی پس از پیروزی در این انتخابات در نطقی اظهار داشت و گفت که «به اصلاح‌طلبانی که با ما بودند افتخار می‌کنم»
روستای جوریاب از توابع بخش لشت نشا می‌باشد.
جوریاب نام روستایی واقع در خطهٔ سرسبز کشورمان گیلان همیشه سبز.