جملاتی از کاربرد کلمه جنیبت کش
ای ترا آسمان جنیبت کش وی ترا آفتاب غاشیه دار
غبار راه جنیبت کشان حسن تو را بود دریغ که در چشم آفتاب کشند
اگر بس خوش نیاید اسپ خویشت جنیبت کش شود خورشید پیشت
وشاقان جوشنده چون آب سیل ز هر سو جنیبت کشان خیل خیل
چرخ جنیبت کش فرمان تست گوی فلک در خم چوگان تست
هزار اسب تازی جنیبت کشان همه با لگام جواهر نشان
باز علم زد ز بیابان عشق کرد جنیبت کش سلطان عشق
مشعله افروز درت ماه و مهر چرخ جنیبت کش اردوی تست
به موکب تو جنیبت کشان به فارس روم لجام زر فکنم بر به فرق یکران را
جز دست قضا نیست جنیبت کش عشق جان باید جان سپند بر آتش عشق