معنی کلمه جنب جنبان در لغت نامه دهخدا
سپه جنب جنبان شد و کار گشت
همی بود تا روز اندرگذشت.دقیقی.دو لشکر بسان دو دریای چین
تو گفتی که شد جنب جنبان زمین.فردوسی ( از آنندراج ).زمین جنب جنبان شد از میخ نعل
هوا از درفش سران گشت لعل.فردوسی.ز پیش صف آمد سوی قلبگاه
چو شد جنب جنبان دلیران شاه.فردوسی.