جناره

معنی کلمه جناره در لغت نامه دهخدا

جناره. [ ج ِ رَ ] ( اِخ ) دهی است میان استرآباد و گرگان. ( معجم البلدان ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گروهی از دانشمندان بدان منسوبند. رجوع به معجم البلدان و الانساب سمعانی شود.

معنی کلمه جناره در فرهنگ فارسی

دهی است میان استراباد و گرگان گروهی از دانشمندان بدان منسوبند .

جملاتی از کاربرد کلمه جناره

زيارت فاطمه زهرا ( سلام اللّه عليها ) را هم در مسجدرسول خدا (صلّى اللّه عليه وآله ) مى خوانيم و هم در قبرستان بقيع ، چون قبر فاطمهزهرا ( عليهاالسّلام ) مفقود الاءثر است ، گويا خداوند براى تسليت كسانى كه عزيزانخود را در جبهه ها از دست مى دهند و حتى از جناره فرزندشان خبرى ندارند، چنين مقررداشته كه از قبر دختر پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه وآله ) نيز خبرى نباشد، اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَيهِ راجِعُونَ.
و رسول (ص) از این گفت در خطبه که راست گویی این مرگ نه بر ما نبشته اند. و این جناره ها که همی برند راست گویی مسافرانند که زود باز خواهند آمد. ایشان را در خاک همی کنیم و میراث ایشان همی خوریم و از خویشتن غافل. و بیشتر سبب یاد کردن طول امل است و اصل همه فسادها وی است.
اسماء! من اين عمل را زشت مى دانم كه (جنازه را روى چهار چوب مى گذارند و پارچه اىروى جناره زنان مى اندازند، به سوى قبرستان مى برند) زيرا اندام او از زير پارچهنمايان است و هر كسى از حجم و چگونگى او آگاه مى شود.
واو را همسایه ای وفات کرد. به نماز جناره او شد. بعد از آن شنید که مردمان می‌گفتند: که او مردی نیکو بود. سفیان گفت: اگر دانستمی که خلق از او خشنود بگردند به نماز جنازه او نرفتمی، زیرا که تا مرد منافق نشود خلق از او خشنود نگردند.
جنازه اسكندر را مطابق وصيت وى ، از بابل به اسكندريهحمل كردند، تمام بزرگان اطراف جنازه را گرفتند و عده اى از حكماء معروف يونانى وايرانى و هندى و رومى و... كنار جناره اسكندر آمدند و هر كدام سخنى گفتند كه ذكر خواهدشد.