جلوه گری

معنی کلمه جلوه گری در لغت نامه دهخدا

جلوه گری. [ ج ِل ْوَ / وِ گ َ ] ( حامص مرکب ) ظهور. || ناز وکرشمه و دلبری. || تابش. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه جلوه گری در فرهنگ فارسی

ظهور یا ناز و کرشمه و دلبری یا تابش .

جملاتی از کاربرد کلمه جلوه گری

سرو با قامت زیبا بگه جلوه گری راستی بر قد و بالا و میانت نازد
گل برون کرد سر از شاخ به دل بردن خلق تا بسی جلوه گری کرد هوا بر تن گل
شهری پر از آیینهٔ الوان نگریدیم اسرار به هر آینه در جلوه گری بود
این خانه از دو بخش تشکیل شده‌است و هر بخش، حیاطی خاص خود با ورودی ای جداگانه دارد. در عین حال این دو بخش به شکلی ظریف به یکدیگر مرتبط‌اند. با گذشتن از سردر و هشتی زیبا و راهرو می‌توان به گوشه حیاط اصلی رسید. حیاط بزرگ حیاط مفصل تر و پرکار تر مجموعه است و مهم‌ترین عنصر آن ایوانی است که با بادگیر خود، بیش از دیگر عناصر حیاط جلوه گری می‌کند. این خانه در سال ۱۳۷۴ از طرف خانواده مرتاض به دانشکده هنر و معماری دانشگاه یزد اهدا شده‌است.
چون گرفتم مدح او را پیش او جلوه گری گردن و گوش سخن پیرایه و زیور گرفت
هر نفس صد نفر از حور و پری گر کند بر نظرش جلوه گری
در دودنی بافی این کار هنری زیبا، زنان و دختران با کاربرد وسایل و موادی ارزان قیمت و همیشه در دسترس اقدام به ساخت یک کار هنری دستی که هم جنبهٔ تزیینی دارد و هم برای چشم زخم بکار می‌رود می کنند. برای ساخت این بافتهٔ زیبا و دیدنی با استفاده از دو چوب یا نی که بصورت ضربدری یا افقی – عمودی روی هم قرار می‌گیرند و پیچیدن کاموهایی با رنگ‌های شاد و متنوع یک لوزی یا مربع با رنگ‌هایی زیبا بدست می‌آورند که برای جذابتر شدن و جلوه گری بیشتر نخهایی را که به یک اندازه می‌باشند و با دانه‌های گرد اسپند پر شده‌اند با فاصله‌هایی مساوی و به تعداد زیاد و فشرده از پایین کار آویزان می‌کنند که مربع یا مستطیل رنگی ما را چشم نواز تر می‌کنند.
گر چنین سرو قد یار کند جلوه گری همه جا جامه جان چاک قبا خواهد بود
چون حسن تو در باغ جهان جلوه گری کرد از نور و صفا کون و مکان گشت چو گلشن
هر کجا پرتورای تو کند جلوه گری صبح روشنگر ازودر پس جلباب شود
گل را هم 'رنگ'ست و هم 'بوی'. جلوه گری گل، عاشق را از احوال یار (دوست) باخبر می‌دارد اما اینک نه چنین است چرا که در هنگامهٔ وزیدنِ باد صبا، فرصت عرض اندام ندارد و هیبت و غیرت باد صبا سبب گشته او خاموش بماند و عطر و بوی خود را نپراکند، چراکه 'فرصت'، فرصت باد صبا است.
بر تو ننگ است جهان لیک بدل جلوه گری تا چه وسعت بود آیا بدل مسکینم
بیا و جلوه گری جمال یار بنگر ز قد و قامت این و ز چشم و ابروان