جدا ساختن. [ ج ُ ت َ ] ( مص مرکب ) جدا کردن. مجزی ساختن. تفریق. عَضو. تَعضیة. ( منتهی الارب ) : کعبه را هرکس که از میخانه میسازد جدا لفظ را از معنی بیگانه میسازد جدا.احسان قمی ( از ارمغان آصفی ).به سنگ ازیکدگر سازد جدا بادام توأم را.اثر شیرازی ( از ارمغان آصفی ).
معنی کلمه جدا ساختن در فرهنگ فارسی
جدا کردن مجزی ساختن تفریق
جملاتی از کاربرد کلمه جدا ساختن
جمله (و اشهدهم على انفسهم الست بربكم ) از يكفعل ديگر خداوند بعد از جدا ساختن ابناء بشر از پدران خبر مى دهد، و آنفعل خدا اين است كه هر فردى را گواه خودش گرفت ، و اشهاد بر هر چيز حاضر كردنگواه است در نزد آن و نشان دادن حقيقت آن است تا گواه ، حقيقت آن چيز را از نزديك و بهحس خود درك نموده و در موقع به شهادت به آنچه كه ديده شهادت دهد، و اشهاد كسى برخود آن كس نشان دادن حقيقت او است به خود او تا پس از درك حقيقت خود وتحمل آن در موقعى كه از او سؤ ال مى شود شهادت دهد.
((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد، براى شما وسيله اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مى دهد، (روشن بينى خاصى كه درپرتو آن ، حق را ازباطل خواهيد شناخت ) و گناهانتان را مى پوشاند و شما را مى آمرزد و خداوند صاحب فضل و بخشش عظيم است )).
2 - جمعى ديگر به پيروى از روايات متعددى كه در اين زمينه وارد شده او را يك انسان مىدانـنـد، يـك انـسـان فـوق العـاده ، يـك انـسـان مـتـحـرك و جـنـبـنـده وفـعـال كـه يكى از كارهاى اصليش جدا ساختن صفوف مسلمين از منافقين و علامت گذارى آنهااسـت ، حتى از پاره اى از روايات استفاده مى شود كه عصاى موسى و خاتم سليمان با اواسـت ، و مـى دانـيم عصاى موسى ، رمز قدرت و اعجازو خاتم سليمان ، رمز حكومت و سلطهالهى است ، و به اين ترتيب او يك انسان قدرتمند و افشاگر است !
و از آنجا كه پايان دادن و جدا ساختن معنى وسيعى دارد، اين كلمه در مفاهيم مختلفى به كاررفته است .
درست همانند بيمار نادان و ابلهى كه از دست طبيب مسيحا نفسى فرار مى كند و سعى دارد ازهمه وسائل براى جدا ساختن خود از او كمك گيرد.
شـاهـد سـخـن ايـنكه آيات فوق به دنبال داستانهاى اقوام پيشين است كه گروه عظيمى ازآنـهـا بـر اثـر ظـلم و سـتـم و انـحـراف از جـاده حق و عدالت ، و آلودگى به مفاسد شديداخـلاقـى ، و مـبـارزه بـا رهبران الهى گرفتار مجازاتهاى دردناكى در اين جهان شدند كهقـرآن بـراى تـربـيـت و ارشـاد مـا و نـشـان دادن راه حـق ازباطل و جدا ساختن مسير سعادت از شقاوت اين داستانها را بازگو مى كند.
اين دو نام كه از اسماء الحسنى الهى است ، يكى اشاره به قدرت او بر مساله جداسازىصفوف ميكند، و ديگرى به علم بى پايان او، چرا كه جدا ساختن صفوف حق وباطل از يكديگر بدون اين دو ممكن نيست .
بر فرس همت خود زین سعادت ببند وقت جدا ساختن یار ز اغیار شد
شوروی پیشین از طرفی سعی داشت تا جمهوریهای ایدیل – اورال بین مردمشان تقسیم کرده و از طرف دیگر نیز آنها را از اتحاد کردها دور نماید. در این راستا اتحاد جماهیر شوروی سابق بسال ۱۹۲۵ با به وجود آوردن استان اورنبورگ که هدف ازآن جدا ساختن جمهوریهای ایدیل – اورال و ترکستان از یکدیگربود، هم از اعلان استقلال جمهوریهای «ایدیل – اورال» جلوگیری نمود و هم باعث تجرید و جدایی این جمهوریها از دنیای ترک شد.
شـد از قـبـيـل (اشـتـبـاه مـصـداق به مفهوم ) است ، چه اينكه هر يك از اينها مصداقى استبراى آن معنى كلى و جامع يعنى (پايان دادن و جدا ساختن ).
نیارست کس بر خدا تاختن به تیغ از تنش سر جدا ساختن
ویژگیهای شیمیایی میتواند برای ساخت طبقهبندیهای شیمیایی استفاده شود. آن ویژگیها همچنین میتوانند برای شناسایی یک مادهٔ ناشناخته یا جدا ساختن یا متمایز کردن آن از مواد دیگر مفید باشند.