جبلا

معنی کلمه جبلا در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی جِبِلّاً: جماعت بسیار
ریشه کلمه:
جبل (۴۱ بار)
«جِبِلّ» (به کسر ج و ب و تشدید لام) از مادّه «جَبَل» چنان که «راغب» در «مفردات» گوید: به معنای جماعت و گروه است، که از نظر عظمت، تشبیه به «جَبَل» (بر وزن عمل) به معنای کوه شده است; و تعبیر «کَثِیراً» برای تأکید بیشتر، در مورد پیروان شیطان است که در هر جامعه ای قشر عظیمی را تشکیل می دهند. بعضی عدد «جبل» را ده هزار نفر یا بیشتر نوشته اند و برای کمتر از آن این تعبیر را مناسب ندانسته اند ولی بعضی این اعداد را لازم نمی دانند.
خلقت. (صحاح) خلقت و طبیعت (قاموس) بترسید از آنکه شما و مردمان گذشته را آفریده است در مجمع البیان فرموده: جبلة طبیعتی که شی‏ء بر آن بنا نهاده شده باشد. راغب عقیده دارد که آن از جبل به معنی کوه است همانطور که کوه ثقیل است جبّله هم طبیعی است که نقل و عوض کردن آن مشکل است «جِبِلَّةَ الْاَوَّلینَ»یعنی مردمیکه بر احوال خود مجبول اند و بر آنها بنا نهاده شده‏اند . در المیزان آن رابه معنی فطرت درک حسن و قبح و هدایت اولیّه گرفته است. به هر حال جبلّه به معنی خلق مطلق نیست بلکه خلقیکه بر فطرت هدایت و درک حسن و قبح اند و درک و فهم جبلّی آنهاست. همچنین است آیه هر چند در صحاح و در ذیل اقرب الموارد به نقل از قاموس آن را جماعت معنی کرده و طبرسی و زمخشری و بیضاوی خلق گفته‏اند ولی سرشت و طبیعت نیز در نظر است و معنای آن خلق مطلق نیست یعنی شیطان خلق کثیری از شما را که بر فطرت هدایت آفریده شده بودند گمراه کرد و فطرت خدائی را تغییر داد که لازم بود از خواسته فطرت بر نگردند و گمراه نشوند.

جملاتی از کاربرد کلمه جبلا

قرآن كريم اضلال ابتدايى را كه به معناى وسوسه ، اغوا و دعوت به گناه است ،گاهى به شيطان نسبت مى دهد: (ولقد اضل منكم جبلا كثيرا افلم تكونوا تعقلون ) (1345) و گاهى به انسانهاى تبهكارى مانند فرعون (واضل فرعون قومه و ما هدى ) (1346) و سامرى : (واظلهم السامرى ). (1347)فرعون و سامرى دو شيطان انسى بودند كه بر اثر تدبير زشت شيطان خارجى بهمرحله شيطنت رسيده بودند.
(لقد كان لى كما كنت لرسول الله ) يعنى (مالك اشتر) براى من چنان بود كه مناز براى رسول خدا بودم و هم فرمود (رحم الله مالكاوما مالك لو كان صخرالكان صلداو لو كان جبلا لكان فندا و كانه قد قد منى قدا) (منه عفى عنه )
الهه اى كه مشركين آنها را شركاى خداى سبحان مى پنداشتند دو صنف بودند، يك صنفبندگان گرامى خدا بودند، از قبيل ملائكه مقرب ، و عيسى بن مريم (عليهماالسلام ) وصنف ديگر ياغيان جن ، و گردنكشان انس ، كه ادعاى الوهيت كردند، مانند فرعون و نمرودو غير آن دو، و خداى سبحان هر كسى هم كه درباطل اطاعت شود، ملحق به آنان كرده مانند ابليس ، و شيطانهايى كه قرين انسانها مىشوند، و پيشوايان ضلالت ، همچنان كه درباره ابليس و شيطانها فرموده : (الم اعهداليكم يا بنى آدم ان لا تعبدوا الشيطان انه لكم عدو مبين ) تا آنجا كه مى فرمايد: (ولقد اضل منكم جبلا كثيرا) و نيز درباره اطاعت هوى فرموده : (افرايت من اتخذ الهههويه و نيز درباره پيشوايان ضلالت فرموده : (اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا مندون الله ).
باز براى شناسائى هر چه بيشتر اين دشمن قديمى خطرناك ميافزايد: (او افرادزيادى از شما را گمراه كرد، آيا انديشه نكرديد؟! (و لقداضل منكم جبلا كثيرا فلم تكونوا تعقلون ).
اين آيه شريفه دستبرد و ضلالت هر مضلى را از مهتدين به هدايت خود نفى كرده ، مىفرمايد: در اينگونه افراد هيچ ضلالتى نيست ، و معلوم است كه گناه هم يك قسمضلالت است ، به دليل آيه شريفه : (الم اعهد اليكم يا بنى آدم ان لا تعبدوا الشيطان؟ انه لكم عدو مبين و ان اعبدونى هذا صراط مستقيم ، و لقداضل منكم جبلا كثيرا) كه هر معصيتى را ضلالتى خوانده ، كه باضلال شيطان صورت مى گيرد، و فرموده شيطان را عبادت مكنيد، كه اوگمراهتان مى كند.