جاویدانی
معنی کلمه جاویدانی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه جاویدانی
یافت احوال جهان رونق جاویدانی چرخ بنهاد ز سر عادت بیفرمانی
رخش ازین سور چو بیرون رانی نیست جز ماتم جاویدانی
«سنت پرستش مهر به دورانهای بسیار کهن برمیگردد. در هند دوران و دایی نام او به صورت «میتره» با مفهوم پیمان و دوستی ظاهر میشود و یکی از خدایان گروه فرمانروا است و با «ورونه» جفت جاویدانی را تشکیل میدهند که از سوی مردم به یاری خوانده میشوند در سنت هندی نیز میترا گردونهای درخشان و اقامتگاهی زرین دارد. میترا در سنت دینی زرتشتی در مقامی پایین تراز اهورامزدا قرار میگیرد و آفریده او محسوب میشود تا از آفرینش او پاسداری کند. او خدای پیمان است و وظیفه مهم او نظارت بر همة پیمانهاست. او ایزد فروغ و روشنایی و از بزرگترین ایزدان آیین زرتشتی محسوب میشود.»
عدل ایشان سبب عافیت عالم باد ملک را عدل دهد مدت جاویدانی
حافظا چشمه اشراق تو جاویدانی است تا ابد آب از این چشمه روان خواهد بود
باد هر ساعت عمرت ز نکویی زآنسان که برد دل ز کف دولت جاویدانی
این دبیرستان که از دهش رادمنش بهرامجی بیکاجی بیادگارِ فرزند روانشادش فیروز که در آغاز شهریور ۱۲۷۴ خورشیدی برابر ۲۲ اوت ۱۸۹۵ میلادی در بمبئی زاییده شده و در هشتم دیماه ۱۲۹۴ برابر با ۲۹ دسامبر ۱۹۱۵ جهان را بدرود گفتهاست، بنام دبیرستان فیروز بهرام در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۱۱ خورشیدی بر روی زمین انجمن زرتشتیان پایهگذارده شده و به سرپرستی نیکاندیش اردشیر کیامنش ساخته و به رهنمونی و دستیاری این بنده آغاز و انجام و در دوم دیماه ۱۳۱۱ خورشیدی گشایش یافته برای برخورداری نونهالان و پاس و پایندگی جاویدانی به انجمن زرتشتیان تهران برگزار شد.
چه دهی گوهر جاویدانی به صدف خاصه که باشد فانی
یا مرده دوباره زندگانی یابد یا زنده رسد به عمر جاویدانی
یافت چیزی است، کی تا یافت نبود، خود شناخت نبود هر کجا که شناخت بود، چیزی بود که یافت بود. غایت شناخت بود، از هر یافتنی نشان توان هر که او چیزی دارد، یاجأ دارد، یا در وقت چیزی دارد، یافت او داشتست اما عبارت را ناتوان است، ازان پرست اما دریافت آنرا توان نیست، و عبارت را زبان نیست و هر کسی که چیزی دارد. ازجأ نشان تواند برد، ازیافت حق از نیستی خود نشان دهند و از نیستی نشان نیست، یافت حق پس مرگ و زندگانیست درآن نه مرگ بود و نه زندگانی، نسیم بود ربانی، قدس بود روحانی، کار بود جاویدانی، نه این جهانی و نه آن جهانی در شناخت زندگانیست دریافت نه مرگست و نه زندگانی، نه هیچ جا میباید شد، ارنه بهر یافت را ایذ هیچ جهان نیافریدی از بهر آنرا آفرید، تا او که او یاور دیگر همهٔ حجاب آید. کسی که او یابد داند که یافت ارویرا پرسند بچه دلیل؟ بآن دلیل که یافت اردئیل باز توانستی نمود پرسنده را، آن ویرا هم بید و هر دو یکسان باشند.
گر مرا معطی دینار ازین خواهد بود بینیازند و مرا فاقهٔ جاویدانی
ای سرو تو آزادی از آن جاویدانی هرکس که شد آزاد، بلی جاویدانست