معنی کلمه جاوید بقا در لغت نامه دهخدا جاویدبقا. [ ب َ] ( ص مرکب ) باقی. همیشه. پیوسته. دائم : تیسیر نمودند و براهین بفزودندهیلاج نمودند که جاویدبقائی.خاقانی.رجوع به جاوید شود.
جملاتی از کاربرد کلمه جاوید بقا تا ابد شهرت عنقا نپذیرد تغییر ملک جاوید بقا هیچ نبودن بودهست هر شخص که بر چشمهٔ جودش گذری کرد جون خضر به دهر اندر جاوید بقا یافت جاوید بقا باد که تا دفع کند عدلش ز سر من ستم گردون را