جالقان
جملاتی از کاربرد کلمه جالقان
حکایت موسی پیغمبر، علیه السّلام، با بره گوسپند و ترحّم کردن وی بر وی چون پیر جالقانی این حکایت بکرد. پدرم گفت: سخت نادر و نیکو خوابی بوده است، این بخشایش و ترحّم کردن بس نیکوست، خاصّه بر این بیزبانان که از ایشان رنجی نباشد چون گربه و مانند وی، که چنان خواندم در اخبار موسی، علیه السّلام، که بدان وقت که شبانی میکرد یک شب گوسپندان را سوی حظیره میراند، وقت نماز بود و شبی تاریک و باران به نیرو آمدی؛ چون نزدیک حظیره رسید برهیی بگریخت، موسی، علیه السّلام، تنگدل شد و بر اثر وی بدوید بر آن جمله که چون دریابد، چوبش بزند. چون بگرفتش، دلش بر وی بسوخت و بر کنار نهاد وی را و دست بر سر وی فرود آورد و گفت «ای بیچاره درویش، در پس بیمی نه، و در پیش امیدی نه، چرا گریختی و مادر را یله کردی؟» هرچند که در ازل رفته بود که وی پیغمبری خواهد بود، بدین ترحّم که بکرد، نبوّت بر وی مستحکمتر شد.
سنگ بنای شهر دربند به عنوان سدی در برابر مهاجمان به مرزهای قفقاز در زمان شاپور دوم ساسانی گذاشته شد و پس از ساخت، مردم ایرانی پارسی پهلوی/ پارسی دری زبان در شهر و روستاهای جالقان، متاگی، کاماخ، زیدیان، روکال، گیمیدی و چند روستا در منطقه طباسران ساکن شدند. علاوه بر اینها تات زبان نیز از دوره ساسانیان در دربند حضور داشتند. از آن جمعیت هماکنون تنها تعداد اندکی زبان خود را حفظ کردهاند و بقیه به زبانهای روسی، ترکی آذربایجانی و لزگی سخن میگویند.