جاشک

معنی کلمه جاشک در لغت نامه دهخدا

جاشک. [ ] ( اِخ ) از قراء و مزارع بلوک دشتی شیراز است. حاصلش غله و خرما و مردم آن سلاح ورز و شریر. آب این حدود از باران است. بعضی از قراء آنهم فی الجمله آبی از چشمه دارند. از صنایع و حِرف مردم این نواحی چیزی که قابل ذکر است عبابافی است که از پشم شتر میبافند. در قریه ٔجاشک مسجدی هست اما حمام ندارد، یعنی مطلقاً حمام میان آنها متداول نیست و گفته اند جاشک منزلی است که از کرمان به لارستان میروند. ( مرآت البلدان ج 4 ص 72 ).

جملاتی از کاربرد کلمه جاشک

مسیر امامزاده امیردیوان در جاده بوشهر - بندرعباس از روستای جاشک به سمت غرب و کوه درنگ می‌باشد.
نام این بندر که امروزه جاسک نامیده می‌شود، در دوران‌های گذشته به‌صورت‌های جاشک، چاشک، جک، رأس‌الجاسک و چاسک نیز ثبت شده‌ است. در دوران بسیار قدیم بندر جاسک یکی از کانون‌های معتبر آئین میترایی بود. معبدی به نام آناهیتا در جاسک باقی‌ مانده‌ است. تهمتن بن توران شاه ملقب به سلطان قطب‌الدین در سال ۱۳۳۰ میلادی به‌بعد در جاسک حکومت می‌کرده است. در سال ۱۶۱۴ میلادی انگلیسی‌ها بندر جاسک را به‌عنوان بندر تجاری خود در شمال خلیج فارس انتخاب کردند.