جاستی
معنی کلمه جاستی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه جاستی
تو نه این جایی نه آن جا لیک عشاق از هوس میکنند آن جا نظر کان جاستی آن جاستی
خاموش باش اندیشه کن کز لامکان آید سخن با گفت کی پردازیی گر چشم تو آن جاستی
گفت دانا نفس هم با جاه و هم بی جاه بود گفت دانا نفس نی بی جاه نی با جاستی
این بهار شادمانی از خزان دارد نشان آب و آتش جمع پنداری به هم یک جاستی
بنده ی حق پیش مولا لاستی پیش باطل از نعم بر جاستی