جابیه

معنی کلمه جابیه در لغت نامه دهخدا

( جابیة ) جابیة. [ ی َ ] ( ع اِ ) حوض کلان. ج ، جوابی. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( ترجمان القرآن جرجانی ) || جماعت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || قسمی از شهب و از ثوانی نجوم است. || جای گرد آمدن آب. ج ، جوابی. ( منتهی الارب ). حوضی که جای گرد آمدن آب برای شتران است. یاقوت آرد: و اصله فی اللغة الحوض الذی یجبی فیه الماء للابل. قال الاعشی : کجابیة الشیخ العراقی تفهق ُ. ( معجم البلدان ).
جابیه. ( اِخ ) بکسر باء و تخفیف یاء قریه ای است از توابع جیدور از ناحیه جولان از اعمال دمشق نزدیک مرج الصفر جانب شمالی حوران. و قرب آن تلّی واقع است موسوم به تل جابیه که مارهای خرد بسیار دارد و آن را ام الصویت نامند. چون آدمی را گزند صوتی کوچک برآرد و در حال بمیرد. ( معجم البلدان ) ( مراصد الاطلاع ).

معنی کلمه جابیه در فرهنگ فارسی

از اعمال دمشق

معنی کلمه جابیه در دانشنامه آزاد فارسی

(یا: جابیةالمُلوک) محل و قریه ای در جنوب غربی دمشق، در سوریه. پیش از اسلام اقامتگاه امیران غسّانی بود و پس از پیروزی مسلمانان بر روم شرقی در جنگ یرموک (۱۵ق) فاتحان در این مکان غنیمت ها را تقسیم کردند و خلیفۀ دوم، عمر بن خطاب، نیز برای گفت وگو دربارۀ کشورگشایی های مسلمین به آن جا رفت (۱۷ق). جابیه در دورۀ حکومت امویان اهمیت داشت و مرکز سپاه ایشان بود. عباسیان که به محو آثار بنی امیه کمربسته بودند، جابیه را به دست ویرانی سپردند و از آن پس از این محل جز نامی بر یکی از دروازه های دمشق (باب الجابیه) باقی نماند.

معنی کلمه جابیه در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جابیه، شهری قدیمی و با اهمیت در قرون اولیه اسلامی، در جنوب سوریه کنونی و امروزه نام قریه ای در همان موضع می باشد.
این شهر در حدود هشتاد کیلومتری جنوب دمشق، تقریباً در قسمت میانی محافظة (استان) دَرعای کنونی، نزدیک آبادی نَوا قرار داشت. دامنه های جنوبی شهر منتهی به نهر یرْموک بود و به همین سبب آب و هوای مناسبی داشت.
معنای جابیه
برخی جابیه (جمع آن الجوابی) را به معنای آبگیر یا استخر کوچک دانسته اند. در دیوان حسان بن ثابت اشعاری درباره قریه جابیه آمده است. از این شهر با نام جابیة الجولان نیز یاد شده است. دروازه جنوبی شهر دمشق باب الجابیه نام داشته که احتمالاً از قبل از اسلام باقی مانده بوده است. امروزه مردم بومی از چشمه پر آب و مراتع پیرامون جابیه استفاده می کنند.
قبل از اسلام
جابیه پیش از اسلام، از شهرهای معتبر و با شکوه شام و پایتخت امرای غَسّانی (مقر فیلارک/ فولارخوس بزرگ؛ لقبی که رومیها به امرای غسّانی داده بودند) بود و به همین سبب به آن جابیة الملوک نیز می گفتند، چنانکه حارث بن جَبَلَه (متوفی ۵۶۹ یا ۵۷۰ میلادی)، ۲۱ سال و پنج ماه در این شهر حکومت کرد. به گفته مسعودی اقامتگاه ایوب پیامبر نیز نزدیک جابیه، در ناحیه حوران (در شمال جابیه)، بوده است.
قول واقدی
...

جملاتی از کاربرد کلمه جابیه

مردم می‌توانستند بدون واسطه با عمر صحبت کنند و وی در این زمینه خود را با مردم برابر می‌دانست. با این وجود وی دوست داشت که اعتبار خود به عنوان خلیفه را داشته باشد و مردم از او حساب ببرند و حرمتش را نگهدارند. عمر سخت گیر و انعطاف‌ناپذیر بود و بنابر خیلی روایات، با شلاق خاطیان را تنبیه می‌نمود. وی هنگامی که به جابیه رفته بود، وقتی دید که فرماندهان مسلمانان برای وی پارچه ابریشمی پیشکش کرده‌اند، به سوی آنان سنگ پرتاب کرد. سخت‌گیری و خشونت وی به حدی بود که علی و دیگر صحابه به مخالفت وی پرداختند و روش آرامتری از وی داشتند.