ثوی

معنی کلمه ثوی در لغت نامه دهخدا

ثوی. [ ث َ وی ی ] ( ع اِ ) مهمانسرای. || مهمان. || بندی. ج ، اَثویاء. || مجاور یکی از حرمین شریفین.
ثوی. [ ث َ وی ی ] ( ع اِ ) ج ِ ثَوّة.
ثوی. [ ث ُ وی ی ] ( ع مص ) ثُوَّة. || اقامت دراز کردن. || فرود آمدن.
ثوی. [ث ِ وی ی ] ( ع اِ ) جامه گروهه که بالای میخ بندند و بر آن مشک شیر بجنبانند تا مشک دریده و پاره نگردد.

جملاتی از کاربرد کلمه ثوی

و میّت آخر منهم ثوی فی ملجد عند الثّنیّات‌