تکبیر گفتن

معنی کلمه تکبیر گفتن در لغت نامه دهخدا

تکبیر گفتن. [ ت َ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) اﷲاکبر گفتن. خدای را به بزرگی یاد کردن : پس عمر سه بار تکبیر گفت. ( تاریخ قم ص 301 ).
اگر میرد کمال از عشق آن روی
به روح پاک او گویند تکبیر.کمال خجندی ( از آنندراج ).رجوع به تکبیر شود.

معنی کلمه تکبیر گفتن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) تکبیر آوردن .

جملاتی از کاربرد کلمه تکبیر گفتن

در عبادات زیدیان در بعضی از مسائل که مایه تمایز شیعه و سنی است روش شیعه را دارند مانند «حی علی خیر العمل» گفتن در اذان و پنج بار تکبیر گفتن در نماز میت. از احکام متفاوت آنان با دوازده امامی‌ها این است که زناشویی با غیر زیدی و ازدواج موقت را جایز نمی‌دانند.
ده‌ها تن از نیروهای بسیج در حالیکه به سلاح‌های سرد و گرم مجهز بودند به بهانهٔ تکبیر گفتن شبانهٔ مردم، به برج سبحان واقع در بلوار کاوه تهران حمله برده و ضمن ضرب و شتم شدید مردم، به اموال آنان نیز آسیب رساندند. کمیتهٔ تشکیل شده توسط نمایندگان مجلس برای بررسی این موضوع نیز پس از دیدار با فرماندهٔ بسیج بر اساس توصیه‌های انجام شده به کار خود پایان داد.