تک و تنها

معنی کلمه تک و تنها در لغت نامه دهخدا

تک و تنها. [ ت َ ک ُ ت َ ]( ترکیب عطفی ، ص مرکب ، ق مرکب ) در تداول عامه ، یکه وتنها. تمام تک. تنها. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه تک و تنها در فرهنگ فارسی

در تداول عامه یکه و تنها تمام تک

جملاتی از کاربرد کلمه تک و تنها

«از چهار بعدازظهر تا سه صبح کارها را تک و تنها در رادیو تصحیح می‌کردم تا اثر مناسبی برای پخش در ماه رمضان آماده شود. کارها را دو روز مانده به ماه رمضان آماده کردم و به رئیس رادیو ارائه کردم. اما از همان موقع و حتی قبل تر آن، فریدون شهبازیان که کار من را شنیده بودند، اصرار می‌کردند که با صدای خودم پخش شود و من هم مصرانه می‌گفتم که صدای من نباید این گونه پخش بشود، هیچ اجازه‌ای به آن‌ها برای پخش ندادم. از همان زمان هم تصمیم گرفته بودم که دیگر در رادیو کار نکنم به آقای وجیه اللهی اعلام کردم که دیگر به رادیو نمی‌آیم. اما روز اول ماه رمضان دیدم ربنایی را که خودم خوانده‌ام از رادیو پخش شد.»
کنجکاوی باعث می‌شود که فرود بیایند و بررسی کنند ماجرا چیست. به محض پیاده شدن، با یک خانواده روبرو می‌شوند که ۴۲ سال در انزوای کامل و بدون تماس با هیچ انسان دیگری، تک و تنها زندگی می‌کرده‌اند. آن‌ها حتی از جنگ جهانی دوم که روسیه به شدت درگیر آن بوده بی‌خبر بودند.
نزدیک جهان دشمن مانده‌ای تک و تنها زین تحیرم شاها وا رهان به آسانی
یاد آن روز که آزاد ز غمها بودم تک و تنها بودم
در لس آنجلس، جک ساسلشتاین مجری تبلیغاتی موفقی است که با همسرش ارین و دو فرزندشان سوفیا و گری، پسری هندو که به فرزندخواندگی پذیرفته اند، زندگی می کند. خواهر دوقلوی بیکارش جیل در یک محله کارگری سکونت دارد و از زمان مرگ مادرشان تک و تنها زندگی می کند. جیل فعالیتهای مختلفی را در اطراف شهر انجام می دهد، مانند شرکت در بازی نمایشی بهای منصفانه ای است، رفتن به اسب سواری، و گشت و گذار در یک استودیو. همه فکر می کنند چیزی که جیل در زندگی به آن نیاز دارد فقط یک شریک زندگی است، جک و بچه ها به جیل یاد می دهند که چگونه از یک سایت دوستیابی آنلاین استفاده کند. با این حال، تلاش های جیل برای پیدا کردن شریک زندگی بیهوده است.
هنگامی که یزگردسوم در نبرد قادسیه باخت با خدم و حشم بسیار از طریق ری راهی خراسان شد تا مگر سپاهی از آن دیار گردآورد دوبار با قوای اسلام مقابله نماید. اما سرنوشت برای او رقم دیگری زده او باید تک و تنها در داخل آسیابی به خاطر لباس ذی‌قیمت و تاج و شمشیر مرصع پهلویش شکافته می‌شد و جسدش در گرداب زرق انداخته می‌شد.
در شب سال نو، دخترکی فقیر و ژنده‌پوش که از شدت سرما به خود می‌پیچد سعی دارد تا کبریت‌هایش را به مردمی که برای خرید سال نو آمده‌اند بفروشد اما کسی توجهی به او نمی‌کند. پدر دخترک او را تهدید کرده که اگر تمام کبریت‌هایش را به فروش نرساند حق بازگشت به خانه را ندارد و اکنون که شب سربرآورده و خیابان‌ها خالی از مردمی شده که در کنار آتش گرم خانه‌هایشان مشغول جشن گرفتن سال جدید هستند، او تک و تنها با کبریت‌هایی که به فروش نرفته‌اند باقی‌مانده و جرأت بازگشت به خانه را ندارد.
آنجا به وی پیشنهاد می‌شود که به رستوران برگردد و منتظر همسرش بماند. جف در حال بازگشت با یک شخصی به نام بیلی برمی‌خورد که ادعا می‌کند همسر جف را در حالی دیده که از یک کامیون پیاده شده و سوار کامیون دیگری شده‌است. جف تیلور به وی می‌گوید که به پلیس برود و شهادت بدهد اما بیلی امتناع می‌کند و می‌گوید ممکن است پلیس نیز در این قضیه درگیر باشد. جف که خود را تک و تنها می‌بیند تصمیم می‌گیرد خود دل به ماجرا بزند و راز ناپدید شدن همسرش را کشف کند و…