توجیب

معنی کلمه توجیب در لغت نامه دهخدا

توجیب. [ ت َ ] ( ع مص )در شبانه روزی یک وقت نهادن طعام خوردن را. ( تاج المصادر بیهقی ). عادت دادن نفس و عیال و اسب خود را به یک بار خوردن در شبانه روزی. || یک بار دوشیدن ناقه را در شبانه روزی. || مانده شدن ستور و جز آن. || بسته شدن فله در پستان ناقه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بیفکندن. ( تاج المصادر بیهقی ). بر زمین زدن. || لازم گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه توجیب در فرهنگ فارسی

در شبانه روزی یک وقت نهادن طعام خوردن را ٠ عادت دادن نفس و عیال و اسب خود را به یک بار خوردن در شبانه روزی ٠

جملاتی از کاربرد کلمه توجیب

همزمان میسیونرهای پروتستان آمریکایی در محله ارمنیان، مدرسه‌ای دایر کردند و برای جلب دانش آموزان ارمنی تحصیل در این مدرسه رایگان بود و به دانش آموزان کتاب، لوازم تحریر، لباس و کفش نیز می‌دادند و هفته‌ای دو قران پول توجیبی به هر دانش آموز پرداخت می‌شد. هدف آنان از این بذل و بخشش‌ها تغییر دین دادن اطفال ارمنی بود که به هیچ وجه موفقیتی کسب نکردند.
روز بعد، تسا به خوابگاه خود بازمی‌گردد تا به نوح سری بزند. نوح که رابطهٔ او با هاردین را متوجه می‌شود، با دل شکستگی او را ترک می‌کند. تسا و هاردین در نهایت تصمیم می‌گیرند با هم قرار بگذارند، اما مادرش تهدید می‌کند که در صورت ادامه دادن رابطه، پول توجیبی او را قطع می‌کند و معتقد است که هاردین تأثیر بدی روی او دارد. هاردین آپارتمانی برای زندگی هردویشان پیدا می‌کند و آن‌ها در جشن عروسی پدرش شرکت می‌کنند. هاردین فاش می‌کند که پدرش مست بود و مادرش توسط مردانی که پدرش در حالت مستی تحریک می‌کرد مورد تعرض قرار گرفت. تسا او را دلداری می‌دهد و آن دو برای برقراری رابطهٔ جنسی به آپارتمان خود برمی‌گردند و تسا باکرگی خود را از دست می‌دهد.
به هرحال یک سال بعد در ۱۰ سالگی اولین گیتار خود را با پول توجیبی خود خرید و ۳ سال بعد اولین گیتار الکتریک خود را خرید.
به‌طور سنتی، بزرگترها به جوانان خود می‌گویند که هر یک از اعمال نادرست آنها را می‌بخشند و به آنها با موفقیت و پول جیبی هدیه می‌دهند. همچنین معمول است که خواهر و برادر کوچکتر به خواهر و برادر بزرگتر خود ادای احترام کنند. در مقابل بزرگترها برایشان آرزوی خوشبختی می‌کنند و مقداری پول توجیبی به آنها می‌دهند.
رابرتس دوران کودکی خود را در گرانتهام گذراند؛ پدرش در آن‌جا دخانیات‌فروش و صاحب مغازه خواربارفروشی بود. در سال ۱۹۳۸ پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، خانواده رابرتس مدت کوتاهی به دختر نوجوان یهودی که از آلمان نازی فرار کرده بود، پناه دادند. مارگارت با دوست مکاتبه‌ایِ خواهر بزرگترش موریل، پول توجیبی هزینه سفرِ دختر نوجوان را تأمین کرد.