تواننده

معنی کلمه تواننده در لغت نامه دهخدا

تواننده. [ ت ُ / ت َ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف )توانا. قادر. نیرومند. رجوع به توان و توانا شود.

معنی کلمه تواننده در فرهنگ فارسی

توانا قادر

جملاتی از کاربرد کلمه تواننده

أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعا میگوید هر جا که باشید و بر هر قبله که باشید شما و اهل کتاب. روز قیامت اللَّه شما را همگنان بجمع آرد شمار و پاداش را، و مپندارید که من از انگیختن شما پس از مرگ شما عاجز آیم، که من همه چیز را تواننده‌ام و بهمه چیز رسنده. جای دیگر ازین گشاده‌تر گفت فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ إِلَی اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ‌.