تهمت کش. [ ت ُ م َ ک َ / ک ِ ]( نف مرکب ) مفتری و بدگمان و بدگو و بدگمان شده. ( ناظم الاطباء ). || کشنده و تحمل کننده بهتان. کسی که سخن بهتان را بر خود هموار سازد : رفته ام از خود وتهمت کش آسودگیم حیرت آیینه ام کاش طپیدن باشد.میرزا بیدل ( از آنندراج ).رجوع به تهمت و دیگر ترکیبهای آن شود.
معنی کلمه تهمت کش در فرهنگ فارسی
مفتری و بد گمان و بد گو و بد گمان شده کشنده و تحمل کننده بهتان