ته ته

معنی کلمه ته ته در لغت نامه دهخدا

ته ته. [ ت َه ْت َه ْ ] ( ص ) افزوده شده و انبوه شده. ( ناظم الاطباء ).
ته ته. [ ت ُه ْ ت ُه ْ ] ( ع اِ صوت ) کلمه ای است که شتران را بدان زجر کنند و سگان را خوانند. || حکایت لکنت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

معنی کلمه ته ته در فرهنگ فارسی

کلمه ایست که شتران را بدان زجر کنند و سگان را خوانند حکایت لکنت

جملاتی از کاربرد کلمه ته ته

خلعت عمر تو عجب کوته است خون به دل از کوتهیش ته ته است
جمهوری پنجم با مخالفت فزاینده جنبش دموکراتیک سازی قیام گوانگجو روبرو شد و در خیزش دموکراتیک ژوئن در سال ۱۹۸۷ به انتخاب رو ته ته وو به ریاست جمهوری کره جنوبی انجامید.
چو آیی خیره وانگه نیک‌تر و بهتر و کوته اگر در دست کند ته ته توان جمله برید ای جان
ته ته پری رخانند، جا کرده در ته خاک قد قد سهی قدانند، بر روی هم فتاده
ته پایش صبا تا فرش گل ساخت درون غنچه خون بسته ست ته ته