تنگ ماندن

معنی کلمه تنگ ماندن در لغت نامه دهخدا

تنگ ماندن. [ ت َ دَ ] ( مص مرکب ) تنگ اندرماندن. گرفتار شدن. در سختی و مضیقه گیر کردن. راه فرار و نجات مسدودماندن. در سختی و فشار و بی چیزی ماندن :
شکیبایی و تنگ مانده به دام
به از ناشکیبا رسیدن به کام.ابوشکور.و بهر طریقی کار بر لشکر شریک سخت کردندتا لشکر به تنگ اندر ماندند و گرسنه شدند. ( تاریخ بخارا ص 75 ).

معنی کلمه تنگ ماندن در فرهنگ فارسی

تنگ اندر ماندن . گرفتار شدن

جملاتی از کاربرد کلمه تنگ ماندن

فقدان یک شیوهٔ درجه‌بندی تثبیت‌شده به‌طور بالقوه منجر به درمان‌های نه چندان مؤثر اتساع واژن و تنگ ماندن طولانی‌مدت واژن در بیماران شده‌است. تنگی واژن اغلب با پارامترهای ذهنی/خودانگاشتی تشخیص داده می‌شود. این پارامترهای ذهنی در ترکیب با انواع مقیاس‌های درجه‌بندی موردِ استفاده، در عمل بالینی قابل پیاده‌سازی و استفاده نیست. این امر تشخیص صحیح بیماری و ایجاد یک درمان استاندارد را دشوارتر می‌کند.