تنگ دهانی

معنی کلمه تنگ دهانی در لغت نامه دهخدا

تنگ دهانی. [ ت َ دَ ] ( حامص مرکب ) حالت تنگ دهان :
تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه
هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی.حافظ.رجوع به تنگ دهان و تنگ دهن و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.

معنی کلمه تنگ دهانی در فرهنگ فارسی

خالت تنگ دهان .

جملاتی از کاربرد کلمه تنگ دهانی

نه دایره امروز همی گوید یارب چندین گذر علم ز یک تنگ دهانی
از پس تنگی بود فراخی و از تو تنگ جهان گشته ام به تنگ دهانی
از من ای باد سلامی به فلانی برسان بوسه ای بر لبِ تنگ دهانی برسان
هر غنچهای ز تنگ دهانی نشان دهد رخسار نو خطیست، ز هرجا دمدگیا
تنگ است مرا دل ز غم تنگ دهانی چون موی شدم در هوس موی میانی
تشبیه دهانت نتوان کرد به غنچه هرگز نبود غنچه بدین تنگ دهانی
خورشید وشی؛ ماه رخی، زهره جبینی یاقوت لبی، سنگدلی، تنگ دهانی
دل تنگم، که ازین پیش به هر کس رفتی بعد ازینش به چنان تنگ دهانی بدهم
دهان غنچه مگر بازگو کند به اشارت حکایت دل تنگی به چون تو تنگ دهانی