تنک کردن

تنک کردن

معنی کلمه تنک کردن در لغت نامه دهخدا

تنک کردن. [ ت َ ن ُ / ت ُ ن ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گشاده و روان کردن چیزی زفت و سطبر را. ترقیق. رقیق کردن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : اکنون اصل آب هواست ، چون آب را تنک تر کنی هوا گردد. ( کتاب المعارف ). تنک کردن شیر را؛ به آب آمیختن آن را. تنک کردن گل را؛ آب آن را افزودن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). || از سطبری چیزی کم کردن. ( یادداشت ایضاً ). || از زمین بیرون کشیدن مقداری از گیاهان را تا فاصله میان آنان پیدا شود و بقیه به نیروتر گردند. ( از یادداشتهای مرحوم دهخدا ). رجوع به تنک و دیگر ترکیبهای آن شود.

معنی کلمه تنک کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- نازک ساختن.۲ - کم حجم کردن . ۳ - پهن کردن گسترانیدن فرش .
گشاده و روان کردن چیزی زفت و سطبر را . ترقیق .

معنی کلمه تنک کردن در فرهنگستان زبان و ادب

[مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] ← تُنُک سازی

معنی کلمه تنک کردن در دانشنامه عمومی

تنک کردن عملی در کشاورزی است که طبق آن گیاهان اضافه کنده شده و فضای رشد برای گیاهان دیگر فراهم می گردد.

جملاتی از کاربرد کلمه تنک کردن

این عملیات، به عملیات آبیاری، تنک کردن، وجین و سله‌شکنی، خاک دادن پای بوته‌ها، کود دادن، مبارزه با حشرات و آفات، مهار آفات و بیماری‌ها و مبارزه با علف‌های هرز تقسیم‌بندی می‌شوند.
امروزه پژوهش‌های زیادی در رابطه با مدیریت اکوسیستم‌های جنگلی و بهبود روش‌های دخالت در توده‌های جنگلی صورت گرفته است. مطالعات جنگلداری نیز شامل توسعه روش‌های بهتر برای مدیریت، کاشت، حفاظت، تنک کردن، سوزاندن کنترل شده، قطع کردن، استخراج و فرآوری الوار و چوب می‌شود. یکی از کاربردهای جنگلداری مدرن، احیای جنگل است که در آن در یک منطقه خاص درختان کاشته شده و نگهداری می‌شوند.