معنی کلمه تنک دل در لغت نامه دهخدا
گرنه تنک دل شده ای وین خطاست
راز تو چون روز به صحرا چراست ؟نظامی.تنک دلی که نیارد کشید زحمت گل
ملامتش نکنم گرز خار برگردد.سعدی.تنک دل چو یاران بمنزل رسند
نخسبد که واماندگان از پسند.( بوستان چ فروغی ص 38 ).ز کاوش مژه رگهای جانْش بشکافند
تنک دلی که چو من چشم برنمی دارد.نظیری ( از آنندراج ).رجوع به تنک و دیگر ترکیبهای آن و تنگ حوصله شود. || بمعنی دون همت نیز گفته اند. ( آنندراج ). رجوع به تنگ دل شود.