تنتی

معنی کلمه تنتی در لغت نامه دهخدا

تنتی.[ ت َ ن َت ْ تی ] ( ع مص ) برجستن بر ماده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تتری. ( اقرب الموارد ).

جملاتی از کاربرد کلمه تنتی

سخنگوی یونیفل، آندریا تنتی گفت فرمانده آن نیروها از تمام گروه‌ها و احزاب خواسته است تا برای جلوگیری از افزایش هر گونه تنش در منطقه، خودداری پیشه نمایند. پس از درخواست خودداری که حدود ساعت ۲ بعد از ظهر اعلام شد، دیگر هیچ صدای انفجاری شنیده نشد. اگرچه هواپیماهای نظامی اسرائیلی همچنان منطقه را پوشش دادند.