تن کردن

معنی کلمه تن کردن در لغت نامه دهخدا

تن کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پوشیدن ، چنانکه جامه را. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه تن کردن در فرهنگ فارسی

پوشیدن چنانکه جامه را

جملاتی از کاربرد کلمه تن کردن

تعجیل در موومان، تندتر کردن حرکت، شتاب در موومان، حرکت یا موومان را تدریجاً و به مُرور تن کردن، از دیگر مفاهیم مرتبط با این اصطلاح است.
باغ مذکور در دورهٔ صفویه محلی برای نگهداری پرندگان شکاری و حیوانات مورد علاقهٔ پادشاه به‌شمار می‌آمد امّا بر اساس برخی گزارش‌های تاریخی در دوران قاجار کاربردهای دیگری یافته و از جمله برای بر تن کردن خلعت اعطایی شاهان و حاکمان قاجار و نیز به عنوان مکانی مناسب جهت پذیرایی از میهمانان و سفرای خارجی محسوب می‌گردید.
یاری لطیف باید، گوینده‌ای موافق تا می‌تواند از تن کردن بدل گذاری
کمربند انفجاری یا جلیقهٔ انفجاری یک سلاح تهاجمی است که در خلال حمله به‌وسیلهٔ آن، خود فردِ ضارب نیز کشته می‌شود. فردی را که به این وسیله اقدام به حمله می‌کند عامل انتحاری می‌نامند. روش حمله عبارت است از به تن کردن یک جلیقهٔ مملو از مواد منفجره یا بمب‌های لوله‌ای که بوسیلهٔ یک شستی فشاری یا کنترل از راه دور، امکان انفجار آن فراهم می‌شود. همچنین، برای وسیع‌تر کردن تلفات حاصل از این حمله، معمولاً اجسام تیز و بُرنده نظیر میخ، خرده‌شیشه، پیچ و مهره و ساچمه نیز در نزد مواد منفجره استفاده می‌کنند.
ترزا کار مُبَلِغی خود را در سال ۱۹۴۸ با به تن کردن ردایی با خط‌های آبی شروع کرد. او شهروندی هند را دریافت نمود و به زندگی در میان فقرا روی آورد. در ابتدا به تدریس در مدرسه موتجهیل پرداخت و سپس به پرستاری از افراد بینوا و قحطی زده روی آورد. کارها و تلاش‌های او خیلی زود توجه مقامات رسمی زیادی از جمله نخست‌وزیر هند را به خود جلب کرد.
جنبش سپیدجامگان در ادامه جنبش‌های بومسلمیه یا خونخواهان ابومسلم خراسانی در سال ۱۶۱هجری به رهبری هاشم ابن حکیم ملقب به مقنع رخ داد، هواداران او اهل ماورالنهر، سغد، بخارا بودند که برای مخالفت با عباسیان که جامه سیاه داشتند، جامه سپید پوشیدند و به این نام مشهور شدند. برخی معتقدند که جامه سپید در میان پیروان مقنع ناشی از آثار عقاید مانوی در آیین و اعتقادات آنها بوده‌است، زیرا جامه روحانیون مانویان و برخی فرقه‌های دیگر در آن زمان سپید بوده‌است یا لااقل با بر تن کردن جامه سپید قصد داشته‌اند اتحاد یا تعلق خود به مانویان که تعدادشان در آن زمان در ماوراء النهر زیاد بوده‌است را، نشان بدهند.
طبق نقشه یی که طراحی کرده بودیم چهار نفر از همدستانم در جاده رشت- ماسال، با به تن کردن لباس نظامی یک پست ایست و بازرسی قلابی راه انداختند و هنگامی که پیروی از خانه‌اش به سمت جنگلبانی در حرکت بود او را در جاده متوقف کردند.
به تن کردن پیراهن طلایی و توجه شدید رسانه‌ها به ووکلر باعث قدرتمندتر شدن او شد. ولی در نهایت در مرحلهٔ پانزدهم که در آلپ برگزار می‌شد، تسلیم شد و پیراهن طلایی را به لانس آرمسترانگ واگذار کرد. همچنین پیراهن سفید را به ولادیمیر کارپیتز داد؛ ولی با این وجود قهرمان ملی بود.
آنکه داند ز خاک تن کردن باد را دفتر سخن کردن