تلیه

معنی کلمه تلیه در لغت نامه دهخدا

( تلیة ) تلیة. [ ت َ لی ی َ ] ( ع اِ ) بقیه وام و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). باقی وام. ( مهذب الاسماء ).
تلیه. [ ت ِ ی ِ ] ( اِخ ) شارل ( 1828 - 1913 م. ). مهندس فرانسوی و کاشف روشهای محافظت مواد غذایی بوسیله برودت است. ( از لاروس ).

معنی کلمه تلیه در فرهنگ فارسی

بقیه وام تو مانند آن .

جملاتی از کاربرد کلمه تلیه

تلیه‌سین وست، یکی از نمونه‌هایی است که فرانک لوید رایت براساس فلسفه «معماری اُرگانیک» یا «طبیعت‌وار» ساخته‌است. او موقع طراحی این ساختمان گفته بود آریزونا به معماری اختصاصی خودش احتیاج دارد. دیوارهای تلیه‌سین وست با صخره‌های محلی آریزونا و ترکیب‌بندی چوب ساخته شده و شیشه‌های بزرگ و عریضی دارد که نور خانه را تأمین می‌کند.