تلیسه

معنی کلمه تلیسه در لغت نامه دهخدا

( تلیسة ) تلیسة. [ ت ِل ْ لی س َ ] ( ع اِ ) خصیه و گویک مانندی که از برگ خرما سازند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خصیه مانندی که از برگ خرما سازند و شیشه در آن نهند. ( از اقرب الموارد ). || کیسه حساب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یقال : وضع الدفتر فی التلیسة. ( اقرب الموارد ). و رجوع به ماده قبل شود.

معنی کلمه تلیسه در فرهنگ فارسی

کیسه حساب .

معنی کلمه تلیسه در فرهنگستان زبان و ادب

{heifer} [علوم و فنّاوری غذا] گاو مادۀ بالغ جوانی که زادآوری نکرده یا در مرحلۀ شیردهی به اولین گوسالۀ خود است

معنی کلمه تلیسه در ویکی واژه

گاو مادۀ بالغ جوانی که زادآوری نکرده یا در مرحلۀ شیردهی به اولین گوسالۀ خود است.

جملاتی از کاربرد کلمه تلیسه

در روز سوم، یک گاو فلزی پدیدار شد، با شاخ‌های طلایی و خورشید و ستارگان بر پیشانی‌اش. اما افسوس که بدخلق بود، بنابراین تلیسه جادویی تکه‌تکه شد و ذوب شد.
قلعه بالابان در جنوب شرقی انبار مرکزی وزارت نیرو و شرق محوطه شرکت دام و علوفه تلیسه و در شرق قره تپه قلعه روستای بزرگی وجود دارد که در گذشته شامل دو بخش ، یک بخش مسکونی و یک بخش زراعی بوده است.در جنوب غرب آن دو قلعه کوچکتر قرار دارد. ولی محل سکونت اصلی اهالی روستا در قلعه بزرگتر بوده است. این قلعه در دوره قاجار ساخته شده است.بسیاری از فضاهای مورد استفاده قلعه هنوز پا برجاست