معنی کلمه تلقیم در لغت نامه دهخدا تلقیم. [ ت َ ] ( ع مص ) فروخورانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نخوردن شتر تا آنکه با دست فروخورانندش چیزی را. ( از اقرب الموارد ).
جملاتی از کاربرد کلمه تلقیم میان چار دیواری به خاکش کردم و از خون سر گورش بیند و دم چو تلقیم کردم ایمانش