تلفم

معنی کلمه تلفم در لغت نامه دهخدا

تلفم. [ ت َ ل َف ْ ف ُ ] ( ع مص ) روی بند بستن زن. || عمامه بستن مرد بردهان بشکل نقاب چنانکه تا به نوک بینی رسد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

جملاتی از کاربرد کلمه تلفم

از فراقت تلفم گشته خیالت علفم که دلم را شکمی شد ز تو پرجوع بقر
هم مگر فضل خداوند شود شامل حال ورنه هر کس نگرم بسته کمر بر تلفم