تغلبی

معنی کلمه تغلبی در لغت نامه دهخدا

تغلبی. [ ت َ ل َ / ل ِ ی ی ] ( ص نسبی ) نسبت به قبیله تغلب. ( منتهی الارب ). منسوب به قبیله ٔتغلب. ( ناظم الاطباء ). تَغلَبی جهت استیحاش از دو کسره با یای نسبت و گاهی بکسر هم آید. ( منتهی الارب ). منسوب است به تغلب که قبیله معروفی است. ( سمعانی ).
تغلبی. [ ت َ ل َ ] ( اِخ ) ابراهیم بن حمدان. یکی از امرای دوران المقتدر عباسی در دیار ربیعه ولایت یافت ولی این امر چندان دوام نداشت چه بزودی درگذشت. ( 308 هَ. ق. / 920 م. ) وی مردی شجاع و نیکوسیرت بود. ( از اعلام زرکلی ج 1 ص 12 ).
تغلبی. [ ت َ ل َ ] ( اِخ )حافظ ابویاسر عماربن رجاء التغلبی استرابادی که در سال 267 هَ.ق. در گرگان درگذشت. او راست : المسند فی الحدیث. ( از اسماءالمؤلفین ج 1 ستون 779 ).
تغلبی. [ ت َ ل َ ] ( اِخ ) محمدبن الحارث. از اطرافیان فتح بن خاقان و کتاب اخلاق الملوک از اوست. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه تغلبی در فرهنگ فارسی

محمد بن الحارث از اطرافیان فتح بن خاقان و کتاب اخلاق الملوک از اوست

معنی کلمه تغلبی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تغلبی (ابهام زدایی). تغلبی ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل بوده و یا در معانی ذیل به کار رفته باشد: • آل حیان تغلبی؛ خاندانی از محدثان بزرگ و مشهور شیعی در کوفه در سده ۲-۴ق/۸-۱۰م • ضرغامة بن مالک تغلبی، از یاران امام حسین (علیه السلام) و یکی از شهدای کربلا• قاسط بن زهیر تغلبی، از یاران امام حسین (علیه السلام) و یکی از شهدای کربلا• کردوس بن زهیر تغلبی، از یاران امام حسین (علیه السلام) و یکی از شهدای کربلا• کنانة بن عتیق تغلبی، از یاران امام حسین (علیه السلام) و یکی از شهدای کربلا• مقسط بن عبدالله تغلبی، از یاران امام حسین (علیه السلام) و یکی از شهدای کربلا• هشام بن عمرو تغلبی، دولتمرد عرب در اواخر دورۀ اموی و عهد منصور عباسی• علی بن ابی علی تغلبی آمدی، آمِدی، سیف الدّین ابوالحسن علی بن ابی علی بن محمد بن سالم تَغْلِبی (یا ثَعْلَبی)، طبیب، فیلسوف، متکلم و اصولی دوره عباسی
...

جملاتی از کاربرد کلمه تغلبی

یکی تغلبی مرد، کش نام نیک به خردی زمام و پدر شد شریک
این جنگ به سبب شتری اتفاق افتاد، این شتر تعلق داشت به زنی به نام (البسوس بنت منقذ) خالهٔ جساس بن مرة بکری از قبیله بنی بکر، جساس به خون خواهی شتر خاله أش (البسوس) کلیب بن ربیعه تغلبی، از بزرگان قبیلهٔ تغلب به قتل می‌رساند، برادر کلیب زیر سالم (المهلهل) به خون خواهی برادر کلیب جنگ آغاز می‌کند و پس از چهل سال هنگامی که قبیلهٔ تغلب بن وائل بر قبیلهٔ بکر بن وائل پیروز می‌شوند جنگ پایان می‌یابد. در این جنگ هزاران نفر و از بزرگان و از سران دو قبیلهٔ (بکر) و (تغلب) کشته می‌شوند.
صدیفش پدر بود و عفریت مام که خود مارد تغلبی داشت نام
تیغ به تغلب چنان نهاد که گفتی تغلبیان گوسپند و او شده قصاب