تعرض کردن

معنی کلمه تعرض کردن در لغت نامه دهخدا

تعرض کردن. [ ت َ ع َرْ رُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مخالفت و ممانعت نمودن و بازداشتن و دست درازی کردن. ( ناظم الاطباء ). آسیب رسانیدن. آزار دادن. گزند رسانیدن : آواز دادم قوم خویش... ایشان را گفتم گواه باشید که من پیغام امیرالمؤمنین معتصم میگذارم ، بر این امیر بوالحسن افشین که میگوید بودلف قاسم را مکش و تعرض مکن و بخانه بازفرست که اگر وی را بکشی ترا بدل وی بکشند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 173 ). || نشان کردن در حساب ، در جایی که احتمال سهو و خطا باشد. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تعرض شود.

معنی کلمه تعرض کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بکار پرداختن.۲ - دست درازی کردن . ۳ - پرخاش کردن عتاب کردن . ۴ - روی برگردایندن از .

جملاتی از کاربرد کلمه تعرض کردن

همچنین در ماه‌های اول پس از پیروزی انقلاب در جریان تظاهرات خیابانی گروه‌های سیاسی مختلف گاه شعارهایی علیه خمینی داده می‌شد یا تصاویر وی نابود می‌شد و این موضوع خشم طرفداران وی را برمی‌انگیخت. خمینی در آن هنگام چندین بار از حامیان خود خواست به این مسائل توجه نکنند. از جمله در ۱۵ آذر ۱۳۵۸ گفت: «... حرام است تعرض کردن به کسی که به من سب کند، به من فحش بدهد، عکس مرا پاره کند، مرا بزند، هر کاری بکند…»