تشبیه کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) چیزی را به چیزی شبیه و مانند کردن. ( ناظم الاطباء ) : و حکما تن مردم را تشبیه کرده اند به خانه ای که اندر آن خانه مردی و خوکی و شیری باشد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 96 ). تا بدان حد که سلاطین روزگار را در نیکوکاری بدو تشبیه کنند. ( کلیله و دمنه ). تشبیه روی تو نکنم من به آفتاب کاین مدح آفتاب به تعظیم شأن تست.سعدی.تا کرده ام به روی تو تشبیه ماه و خور دارم ز روی تو همه دم انفعالها.اسیر لاهیجی ( از آنندراج ).تشبیه توان کرد به صحن چمنش لیکن چو نظر کنی در اینجا سخن است.ملا نصیرای همدانی ( از آنندراج ).و رجوع به تشبیه شود.
معنی کلمه تشبیه کردن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) همانند کردن چیزی را بچیزی . چیز را به چیز شبیه و مانند کردن
جملاتی از کاربرد کلمه تشبیه کردن
۱) مرحله اثبات یا تشبیه خداوند که همان تشبیه کردن خداوند به مفاهیم و مثالهایی مثل عدالت، عظمت، کرامت و غیره است.
در گزارش نخست، جورج براون بر اساس گفت و گو با سران عراق عنوان کرد که با توجه به مواضع ضدغربی خمینی و معتدل تر بودن صدام از این جهت، به صلاح حکومت بریتانیا است که با اپوزیسیون ایرانی برای سرنگونی حکومت تهران کمک کند. براون با تشبیه کردن اقدام احتمالی گروه بختیار و اویسی تأکید کرد که آنان میتوانند به شیوه نهضت مقاومت ملی فرانسه در جنگ جهانی دوم، با همکاری با طرف مقابل ضمن استفاده از ضعف حکومت ایران، خوزستان را جدا کرده و حکومت خود را در آن جا شکل دهند.