ترکانی

معنی کلمه ترکانی در لغت نامه دهخدا

ترکانی. [ ت ُ ] ( ص نسبی ) پاپوشی را گویند از جنس فرجی که زنان ترک پوشند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ رشیدی ) ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
چون رفت خبر سوی ملکشاه
حالی ز طرب کفن ببخشید
ترکان بموافقت درآمد
ترکانی و پیرهن ببخشید.شرف شفروه ( از انجمن آرا ).
ترکانی. [ ت ُ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهاباد شهرستان بیرجند که در 30 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند قرار دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

معنی کلمه ترکانی در فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از دهستان شهاباد شهرستان بیرجند که در ۳٠ هزار گزی جنوب خاوری بیرجند قرار دارد .

جملاتی از کاربرد کلمه ترکانی

ترکانی پایین یک روستا در ایران است که در شهرستان بیرجند واقع شده‌است. ترکانی پایین ۲۲ نفر جمعیت دارد.
به شادی بگذران نوروز با دیدار ترکانی که لبشان قبله را قبله است و قبله از در قبله
خدابخش ترکانی بازار، روستایی در دهستان پیرسهراب بخش پیرسهراب شهرستان چابهار در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
استایوانوف (۱۹۲۶، ص ۱۵۴) ترک‌های خراسانی را بازمانده ترکانی دانسته که در قرن سوم از ترکستان به خراسان حمله کردند.