ترؤس. [ ت َ رَءْ ءُ ] ( ع مص ) رئیس شدن. ( زوزنی ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). مهتر گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تروس. [ ت ُ ] ( ع اِ ) ج ِ تُرْس بمعنی سپر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و رجوع به تُرْس شود. تروس. [ ت ُ ] ( اِخ ) رشته کوهی است در ترکیه که بدریای روم مشرف است. این رشته کوهها که قسمت جنوبی ساتراپی کاپادس را تشکیل می داده ( آسیای صغیر )، ایالت سوریه از شمال باین کوهها محدود بوده است.
معنی کلمه تروس در فرهنگ فارسی
رئیس شدن مهتر گردیدن .
جملاتی از کاربرد کلمه تروس
تروس ۷٫۵۶ کیلومترمربع مساحت و ۶۹۲ نفر جمعیت دارد و ۳۱۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شدهاست.
ببتو که در سالوادور برزیل متولد شد، دوران ورزشی اش را در سال ۱۹۸۳ در تیم ویتوریا آغاز کرد. وی در ادامه در باشگاههای فلامینگو، واسکو دوگاما و کروزیرو در برزیل، دپورتیوو لاکرونیا و سویا و یک نیم فصل در بارسلونا در اسپانیا، تروس نزا در مکزیک، کاشیما آنتلرز در ژاپن و الاتحاد عربستان بازی کرد و در سال ۲۰۰۲ از فوتبال خداحافظی کرد.
تروس ۲۶٫۵۹ کیلومترمربع مساحت و ۱۰۶ نفر جمعیت دارد و ۵۶۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شدهاست.
اگر پيامبران اولوالعزم پنج نفرند: نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى و محمد صلى الله عليه و آله و سلم طاغوتهاى اولوالعزم نيز پنج نفرند: روزولت ، تروس آيزنهاور،چرچيل ، وايدن . اينها جرثومه فسادند...