تروز
معنی کلمه تروز در لغت نامه دهخدا

تروز

معنی کلمه تروز در لغت نامه دهخدا

تروز. [ ت ُ ] ( ع مص ) سخت شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). سخت شدن گوشت. ( منتهی الارب ). سخت گردیدن و هنگفت شدن چیزی. ( ناظم الاطباء ). خشک شدن و سخت و محکم شدن چیزی. ( از المنجد ). غلیظ و سخت شدن چیزی. ( از اقرب الموارد ). یقال : ترزاللحم تروزاً؛ صلب. ( اقرب الموارد ). || بسته شدن آب. ( از المنجد ). || افتادن مویهای دم شتر بر اثر بیماری. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه تروز در فرهنگ فارسی

سخت شدن ٠ سخت شدن گوشت ٠ سخت گردیدن و هنگفت شدن چیزی ٠

معنی کلمه تروز در دانشنامه عمومی

شهر تروز ( به فرانسوی: Trooz ) در شهرستان لیئژ در استان لیئژ در منطقه فدرال والوون در کشور بلژیک واقع شده است.
معنی کلمه تروز در فرهنگ فارسی

جملاتی از کاربرد کلمه تروز

با دعوت سالواتورلی، که خود دستیار سرویراستار بود، آغاز به همکاری با لا استامپا کرد. جایی که او جو سیاسی حاکم بر رم را در روزهایی که منجر به مرگ جاکومو ماتئوتی شدند، از نزدیک لمس کرد. او همچنین با برخی رهبران جبهه مخالف ضد فاشیست از جمله جیوانی آمندولا، کارلو سفورزا، کلودیو تروز روابطی داشت.
اعمالی که تسئوس در سفر از تروزین به آتن انجام می‌دهد به این منظور طراحی شد که در رقابت با ماجراهای هراکلس قرار گیرد. به موجب روایت‌های موجود، نخستین مصاف تسئوس در اپیداروس، شهر مقدس آپولون و پزشک اساطیری یونان اسقلبیوس اتفاق افتاد. تسئوس در این مکان بر پریفیتیس غلبه کرد؛ پریفیتیس راهزن بلند قامت و شلی بود که از چماق عظیم گره‌دار استفاده می‌کرد. تسئوس این چماق را از دستش گرفت و پس از کشتنش از این سلاح در ماجراهای دیگر استفاده کرد. تسئوس در سراسر این تنگه، راهزنان را با سلاح و شیوهٔ خودشان به قتل رساند. تصویر تسئوس را اغلب می‌توان چماق به‌دست بر روی گلدان‌های قدیمی مشاهده کرد.
مدئا که در نخستین تلاش خود برای رهایی از چنگ تسئوس شکست خورده بود، بار دیگر سعی کرد او را مسموم کند. مدئا به آیگئوس گفت به تسئوس شراب زهرآلودی بنوشاند. بر اساس روایت‌های بازمانده، این اقدام در ضیافتی عمومی صورت گرفت که به منظور قربانی کردن گاو ماراتن برپا شده بود. هنگامی که تسئوس در حال نوشیدن شراب بود، شمشیری را که با خود از تروزین آورده بود از جا برکشید تا بخشی از گوشت قربانی را ببرد. آیگئوس شمشیر او را تشخیص داد و در لحظات آخر ضربه‌ای به جام شراب او زد تا تسئوس آن را نیاشامد. پدر و پسر یکدیگر را در آغوش کشیدند و مدئا ناگزیر شد بگریزد.