تردستان

معنی کلمه تردستان در لغت نامه دهخدا

تردستان. [ ت َ دَ ] ( ص مرکب ) خوش آهنگ. خوش نغمه :
گل سر پستان بنموده در آن بستان چیست
این نواهای خوش بلبل تردستان چیست ؟منوچهری.و رجوع به تردست شود.

جملاتی از کاربرد کلمه تردستان

خار و گل در پله میزان تردستان یکی است چون کنم قطع امید از رحمت عام بهار؟
باغ وحش شیشه‌ای (پل نیومن)، مادام سوزاتسکا (جان شلزینجر)، رادیو حرف (الیور استون)، سقوط امپراتوری آمریکا (دنیس آرکند)، آخرین وسوسه مسیح (مارتین اسکورسیزی)، خانم و آقای بریج (جیمز آیوری)، تردستان (استیون فریرز)، لیولو (ژان کلودلوزان) همکاری کرد.
بدار ای دوست دست از مکر تردستان این گیتی که تا ازنیکنامیها جهان پرداستان بینی
فریب عالم آب از سبک مغزی مخور چون کف که از آغوش هم، چون موج، تردستان ربایندت
حقه یا دُوره کوزه سفالی، سرامیکی یا چینی بسیار کوچکی است که بر سر لوله چوبی وافور نصب می‌شود. این وسیله توخالی بوده و سوراخ ریزی بر کناره خود دارد که دود تریاک از این سوراخ وارد آن می‌شود. در گذشته تردستان حقه‌ها را در جلوی خود چیده و اشیای کوچک را در زیر آن‌ها می‌گذاشتند و به نظر می‌رسید که این اشیا ناپدید شده یا تبدیل به چیز دیگری شده‌اند. به این تردستان «حقه‌باز» گفته می‌شود. حقه به وسیله یک بست فلزی به لوله متصل می‌شود. «بست گرفتن» از اصطلاحات وافوریان است.
شرم می‌آید ز تردستان مرا هرچند ساخت آتش یاقوت را خاموش آب تیشه‌ام