تراش دادن

معنی کلمه تراش دادن در لغت نامه دهخدا

تراش دادن. [ ت َ دَ ] ( مص مرکب ) تراشیدن. || بریدن شاخهای زاید و کوچک درخت را تا شکلی بهتر گیرد. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه تراش دادن در فرهنگ فارسی

تراشیدن یا بریدن شاخهای زاید و کوچک درخت را تا شکلی بهتر گیرد .

جملاتی از کاربرد کلمه تراش دادن

با کشف یک ساطور متعلق به انسان ابزار ساز، قدمت سبزوار که پیش از این تنها ۶ هزار سال تخمین زده می‌شد به ۱۲هزار سال افزایش یافت. سنگ اولیه ابزار سنگی به صورت رگه‌هایی در ارتفاعات بینالود وجود داشته و انسان‌های آن روزگار، این سنگ‌ها را از طریق آب حمل کرده و به مناطق زیست خود انتقال داده سپس با تراش دادن سنگ‌ها، ابزار مورد نیاز شان را از آن تولید می‌کردند.
عمل تراش دادن داده، معمولاً شامل نادیده گرفتن داده‌های دودویی (معمولاً تصاویر یا دادهٔ چند رسانه ای)، نادیده گرفتن قالب دهی نمایشگر، نادیده گرفتن برچسب‌های تکراری، نادیده گرفتن توضیحات زاید، و نادیده گرفتن اطلاعات دیگری است که یا بی ربط اند یا مانع پردازش خودکار می‌شوند.