معنی کلمه ترازمند در لغت نامه دهخدا ترازمند. [ ت َ م َ ] ( ص ) فرهنگستان ایران این کلمه را بجای متعادل گرفته است. صفت جسمی که در حالت تعادل باشد.
جملاتی از کاربرد کلمه ترازمند واژهٔ رقص همچنین برای نشان دادن جنبشهای موزون و ترازمند جانداران و اشیاء دیگر به کار میرود مانند رقص برگها، رقص تولیدمثل در جانوران یا رقص باد.