تر و فرز

معنی کلمه تر و فرز در لغت نامه دهخدا

تر و فرز. [ ت َ رُ ف ِ ] ( ترکیب عطفی ، اِ و ص مرکب ) به چابکی. به چالاکی. به تندی. بی فاصله. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه تر و فرز در فرهنگ فارسی

به چابکی ٠ به چالاکی ٠ به تندی ٠ بی فاصله ٠

جملاتی از کاربرد کلمه تر و فرز

بولگاکف در نمایشنامهٔ خود، تصویر واقع‌گرایانهٔ دقیقی از زندگی مردم در اسپانیای قرن شانزدهم به دست می‌دهد و همچون نقاشی چیره‌دست به نشان دادن راهب‌ها، چاروادارهای تر و فرز، قاطرچی رند، دوک خوش‌گذران و تنوع‌طلب، قصر دوک، کاروان‌سرا و خانهٔ محقر دن کیشوت می‌پردازد. بولگاکف در این نمایشنامه همزمان رمانتیست و رئالیست است. او نشان می‌دهد که اشتیاق دن کیشوت به پهلوانی به خاطر اجرای عدالت است، و در این راه از هیچ مانعی نمی‌هراسد، حتی اگر این مانع دیوهایی با بازوان استخوانی مهیب باشند. اما این شوق پهلوانی و خیال‌بافی‌های جنون‌آمیز دن کیشوت تناقض آشکاری با واقعیت دارد. بی‌خبری دن کیشوت و توهم مقدسش شالودهٔ موقعیت‌های کمیک نمایشنامه‌اند.