تخیل کردن

معنی کلمه تخیل کردن در لغت نامه دهخدا

تخیل کردن. [ ت َ خ َی ْ ی ُ ک َ دَ] ( مص مرکب ) صورت بستن. در خیال آوردن :
هرکه با دوست چو سعدی نفسی خوش دریافت
بجز اودر نظرش یار تخیل نکند.سعدی.رجوع به تخیل شود.

معنی کلمه تخیل کردن در فرهنگ فارسی

صورت بستن در خیال آوردن .

جملاتی از کاربرد کلمه تخیل کردن

نظریه‌ای وجود دارد که شروع تکامل انسان و چیرگیش بر گونه‌های دیگر را به زمانی ارجاع می‌دهد که آدمی شروع به تخیل کردن نمود. سند این که انسان نخستین دارای تخیل بوده است، دیوار نگاره‌های کشف‌شده از غارهایی است که انسان نخستین برای سکونت برگزیده بوده است. همچنین موجوداتی همچون اژدها و جن و پری و دیو و … که از دیرباز در داستان‌ها و افسانه‌هایی همچون شاهنامه یا در کتب مقدس آمده‌اند، گواهان این همراهی کهن تخیل و آدمی می‌باشند.