تخم دل

معنی کلمه تخم دل در لغت نامه دهخدا

تخم دل. [ ت ُ خ ُ دِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان اوزومدل در بخش ورزقان شهرستان اهر است که در 9هزارگزی شمال خاوری ورزقان و هفت هزارگزی شوسه تبریز به اهر قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و 542 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه ومحصول آنجا غلات و حبوبات و سیب زمینی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است وراه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه تخم دل در فرهنگ فارسی

دهی از دهستان اوزومدل در بخش ورزقان شهرستان اهر است که در ۹ هزار گزی شوس. تبریز به اهر قرار دارد . کوهستانی و معتدل است و ۵۴۲ تن سکنه دارد آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و حبوبات و سیب زمینی است . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است و راه مالرو دارد .

جملاتی از کاربرد کلمه تخم دل

ابری که ز بارانش می نروید از طبع مگر تخم دل نوازی
می نروید تخم دل از آب و گل بی نگاهی از خداوندان دل
زندگانی سوختن با ساختن در گلی تخم دلی انداختن
تخم دل اینقدر افسون امل بار آورد سبحه‌ای ‌کاشته بودم همه ز نار دمید
گفت آن کس که مقیم دلم اوست تخم دل کشته در آب و گلم اوست
ندارد حاصلی جز ناامیدی ندانم تخم دل از دانه کیست؟!
بیدل ز کشتزار تمناست حاصلم تخم دلی به سعی شکستن دمیده‌ای