تخم دل
معنی کلمه تخم دل در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه تخم دل
ابری که ز بارانش می نروید از طبع مگر تخم دل نوازی
می نروید تخم دل از آب و گل بی نگاهی از خداوندان دل
زندگانی سوختن با ساختن در گلی تخم دلی انداختن
تخم دل اینقدر افسون امل بار آورد سبحهای کاشته بودم همه ز نار دمید
گفت آن کس که مقیم دلم اوست تخم دل کشته در آب و گلم اوست
ندارد حاصلی جز ناامیدی ندانم تخم دل از دانه کیست؟!
بیدل ز کشتزار تمناست حاصلم تخم دلی به سعی شکستن دمیدهای