تخاری

معنی کلمه تخاری در لغت نامه دهخدا

تخاری. [ ت ُ ] ( ص نسبی ) منسوب است به تخار که طخارستان باشد و «ط» را بدل «ت » کرده اند. ( انساب سمعانی ). رجوع به طخاری و تخارستان و طخارستان شود.
تخاری. [ ت ُ ] ( ص نسبی ، اِ ) طخاری. یکی از زبانهای کهن ایرانی که در تخارستان رایج بود. رجوع به تخارستان و تخارها و طخاری شود. || از مردم تخارستان. || نام قومی از ایرانیان باستان که در حدود تخارستان میزیسته اند. رجوع به طخار و طخاری شود.
تخاری. [ ت ُ ] ( اِخ ) حمادبن احمدبن حمادبن رجاء العطاردی التخاری که در کوی تخاران به سکونت داشت. ( معجم البلدان ). رجوع به تخاران به شود.
تخاری. [ ت ُ ] ( اِخ ) محمدبن علی بن الحسین. محدث است که ازمدائنی روایت کند و از وی دارقطنی. ( منتهی الارب ).

معنی کلمه تخاری در فرهنگ عمید

۱. از مردم تخارستان.
۲. زبانی از شاخه های مستقل زبان های هندواروپایی که مردم تخار با آن سخن می گفتند و اکنون از میان رفته است.

معنی کلمه تخاری در فرهنگ فارسی

۱ - زبان تخاری . دراصطلاح زبانشناسان امروز زبانی است هند و اروپایی که آنرا بخط یونانی مینوشتند .۲ - زبان تخاری ایرانی . از شعب زبانهای ایرانی که در اوایل دوره اسلام در تخارستان تکلم میشده وبیرونی کلماتی را ازاین زبان نقل کردهاست.
محمد بن علی بن الحسین محدث است که از مدائنی روایت کنند و از وی دارقطنی

جملاتی از کاربرد کلمه تخاری

تخارستان در سال ۳۲ هجری قمری/۶۵۲ میلادی توسط سپاهیان عبدالله بن عامر بن کریز به جنگ و صلح گشوده، و بر قلمرو مسلمانان عرب افزوده شد. از سدهٔ نهم میلادی به بعد (پس از آمدن قوم ترک‌تبار اویغور در سدهٔ نهم میلادی) از قوم تُخار و زبان تخاری دیگر اثری پیدا نشده و گمان می‌رود این زبان با هجوم اقوام ترک به منطقه منقرض شده باشد.
کشف دستنویس‌هایی به زبان سکایی ختن در این منطقه نشان می‌دهد که حتی پس از مهاجرت‌های قبایل سکایی، تخاری و هپتالی به سوی غرب یعنی بلخ، فرارود و سیستان، بخشی از مردمانی که به زبان‌های ایرانی شرقی گفت‌وگو می‌کردند تا پایان هزاره اول میلادی در این سرزمین باقی مانده بودند. پس از این تاریخ طی یک سده در واحه ختن، ترکی جایگزین زبان محلی شد. احتمال می‌دهند که واژه ختن نام گروهی از مردم ایرانی‌تبار سکا باشد. بنا بر گزارش‌های چینیان سکاها از دوران باستان در ختن ساکن بودند. احتمال می‌دهند که واژه ختن با «خود»،‌ «خداوند» و «خواجه» در زبان‌های ایرانی و فارسی از یک ریشه و به معنی «سرور» باشد.
تُخار نام قومی هندواروپایی ساکن تُخارستان بود که در سدهٔ سوم پیش از میلاد در نواحی کوچا و تورفان در شمال شرقی سرزمینی که بعدها ترکستان شرقی یا ترکستان چین خوانده شد، به سر می‌بردند. مردمی قوی و نیرومند بودند و به یکی از زبان‌های وابسته به گروه زبانی هندواروپایی سخن می‌گفتند که به زبان تخاری معروف است. هرچند این زبان شرقی‌ترین زبان شناخته شدهٔ هندواروپایی است، اما از لحاظ بخش‌بندی ستم-کنتوم، به شاخهٔ غربی یا کنتوم تعلق دارد.
توسط داوران جشنواره: شکیب مصدق، سیداگل مینا، میرمفتون و در نهایت جایگزین میرمفتون طلامحمد تخاری، داوری این جشنواره را به عهده داشتند.
ایرانیان در چین مانند پارسیان، سغدیان، تخاریان و سکاها در دوره‌های مختلفی در تاریخ چین در این کشور زندگی کرده‌اند.
بنابر پژوهش‌های دو زبان‌شناس برجسته به نام‌های «تاماز گامکرلیدزه» و «ویاچسلاو ایوانف»، زبان گوتی‌ها (یا همان کوتی‌ها) به گروه زبان‌های هندواروپایی تعلق داشته و نزدیکی بسیاری به یکی از زبان‌های ایرانی شرقی یعنی زبان تخاری داشته‌است.
واپسین پادشاه یونانی بلخ، هلی‌اکل یکم بود. او با تازش کوچ‌نشینان تخاری یا یوئه‌چی روبه‌رو شد و این حمله دودمان پادشاهان یونانی باختر را از میان برداشت.
استاندارد دینار ساسانی در تخارستان و سند رایج نبود و این مناطق دینارهای ویژه‌ای با نشانه‌هایی از اقتدار ساسانیان ضرب می‌کردند. دینارهای کوشانی-ساسانی در تخارستان معمولاً بیش از ۷٫۵ گرم وزن داشتند و استاندارد وزنی آن‌ها برابر با ۷٫۸ گرم بود. در سند که ضرب دینارها از زمان شاپور دوم آغاز شده بود، استاندارد وزنی در آغاز ۷٫۲ و سپس ۶٫۹ گرم بود. درنهایت هر دو نوع دینار تخاری و سندی پس از شکست سال ۴۸۴ میلادی ساسانیان از هپتالیان منسوخ شدند.
زان که افغانی و تخاری‌زاد همه ایرانی‌اند و پاک نژاد
4- برخی شباهت های واژگانی که میان زبانهای ترکی و سومری وجود دارد واژه هایی هستند که ریشه در زبانهای هند ایرانی و حتی هندواروپایی دارند و از زبانهایی ایرانی همانند تخاری و سغدی و .. به زبان ترکی راه یافته اند و در آن زبانها وامواژه به شمار می آیند.چرا کع همان واژه ها را که مشترک ویا از دیدگاه آوایی شبیه به نظر می آیند را نمی توان در دیگر زبان‌های هم تبار با زبان ترکی یعنی زبانهای آلتایی یافت.