تحریز

معنی کلمه تحریز در لغت نامه دهخدا

تحریز. [ ت َ ] ( ع مص ) بسیار نگه داشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). ممانعت و نگاهداری. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). || پناه دادن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). || استوار گردانیدن جای. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه تحریز در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - در نگهداری چیزی مبالغه کردن . ۲ - پناه دادن . ۳ - محکم کردن .

معنی کلمه تحریز در فرهنگ عمید

۱. نگه داری کردن.
۲. در نگه داری چیزی کوشش و مبالغه کردن.

معنی کلمه تحریز در فرهنگ فارسی

( مصدر )۱- بسیار نگاهداشتن.۲- پناه دادن. ۳- استوار گردانیدن .

معنی کلمه تحریز در ویکی واژه

در نگهداری چیزی مبالغه کردن.
پناه دادن.
محکم کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه تحریز

کشف رمز خواندن خطوط میخی بعدها به کندی انجام گرفت؛ بدین معنی که برای خواندن کتیبه‌ها لازم بود معنای هر علامت معلوم گردد، در حالی که هنوز زبانی که این خطوط میخی بدان تحریر شده بود و زمان تحریز و ملت منتسب به آن از مسائل مجهول به‌شمار می‌رفت.