تجاب. [ ت ِ ] ( ع اِ ) ج ِ تجابة. سنگریزه های سیم که یکبار گداخته باشند وهنوز سیم در آن باقی باشد. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تجاب. [ ت َ جاب ب ] ( ع مص ) نکاح کردن دو مرد خواهر یکدیگر را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه تجاب در فرهنگ فارسی
نکاح کردن دو مرد خواهر همدیگر را .
جملاتی از کاربرد کلمه تجاب
و در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام ) چنين آمده است : بيت الغناء لا - تؤ من فيهالفجيعة ، و لا تجاب فيه الدعوة ، و لا يدخله الملك : (خانه اى كه در آن غنا باشد، ايمناز مرگ و مصيبت دردناك نيست ، و دعا در آن به اجابت نمى رسد، و فرشتگان وارد آن نمىشوند).