تبدیل تصویر

معنی کلمه تبدیل تصویر در فرهنگستان زبان و ادب

{image transformation} [مهندسی نقشه برداری] عملی که درطی آن تصویر درونداد به تصویر دیگری در برونداد بدل می شود

معنی کلمه تبدیل تصویر در ویکی واژه

عملی که درطی آن تصویر درونداد به تصویر دیگری در برونداد بدل می‌شود.

جملاتی از کاربرد کلمه تبدیل تصویر

تبدیل تصویر ورودی به بخش‌های مختلف برای موقعیت‌یابی و شمارش پیکسل‌ها.
بوهم به روشنی نشان داد که چگونه متغیرهای تازه را می توان در قلمرو مکانیک موج غیر نسبیتی گنجاند. این متغیرها نقش مهمی در تبدیل تصویر غیر قطعی به تصویر قطعی دارند. از نظر من سوگیری نسخه ارتدکس، ارجاع ضروری به "ناظر"، می تواند از بین برود.