تبدلات

معنی کلمه تبدلات در لغت نامه دهخدا

تبدلات. [ ت َ ب َدْ دُ ] ( ع اِ ) ج ِ تبدل. مبادلات و تحولات. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تبدل شود.

معنی کلمه تبدلات در فرهنگ فارسی

( مصدر اسم ) جمع تبدل

جملاتی از کاربرد کلمه تبدلات

اين خدايان هر يك به جاى خود حاكى از يك سلسله تحولات تاريخى مذهبى است كه در عينحال تغييرات و تبدلات سياسى را هم نشان مى دهد...مثلا وقتى كه در سلطنت سلالهاول فراعنه دو قسمت مصر عليا و سفلى با هم آميخته و متحد گرديدند، ((هوروس )) كهخداى ناحيه دلتا بود، با خديا ((ست )) كه معبود ناحيه مصر عليا بود، همچنان به جنگو خصام خود ادامه مى دادند....(79)

از بعضى آيات به دست مى آيد كه اين جهان كشتزار جهان ديگر است وعمل انسان بسان دانهاى است كه كشاورز در دل خاك ميافشاند، سپس همان دانه رشد و نموكرده همان دانه را با مقادير زيادترى برداشت مى كند،اعمال انسان نيز با تبدلات و تغييرات بيشترى كه لازمه سراى رستاخيز است به خودانسان باز مى گردد 

محمدعلی فرزانه در مقدمه‌ای که بر کتاب دده قورقود نوشته‌است اشاره می‌کند که: «در تکوین آثاری از نوع داستانهای دده قورقود که جنبه فولکلوریک آن بر جنبه ابداع فردی آن برتری دارد مسئله پیدایش اثر یک چیز و تاریخ و تدوین و کتابت آن چیز دیگر است. به عبارت دیگر هر اثر فولکلوریک ولو اینکه در آغاز امر گوینده و پردازنده‌ای داشته باشد، بعد از ابداع مدتها سینه به سینه نقل می‌شود. پابه‌پای تحول اجتماع و تاریخ و طی دوران کمابیش طولانی، تبدلات و تغییراتی بر خود می‌پذیرد و آنگاه ممکن است کسوت کتابت بپوشد.»
اين سخن يك جهان ارزش دارد؛ و اگر مسلمانان ياملل عقب مانده جهان در سياست و كشوردارى به ايناصل حياتى توجه مى كردند، هرگز مغلوب ملل فاتح نمى گشتند. بيشتر خيره سريها وبدبختى ها به علت غفلت از اوضاع و تبدلات شگرف و عميقى است كه درملل فاتح به وجود مى آيد و ملتهاى ضعيف از آن غافلند.