تالوفیت

معنی کلمه تالوفیت در لغت نامه دهخدا

تالوفیت.[ ل ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) مأخوذ از فرانسه و در کتب علمی متداول است. شعبه ای ازگیاهان و شامل تمام گیاهانی است که جهاز رویندگی آنان به یک تال منحصر میگردد. فرهنگستان ایران «ریسه داران » را بجای این کلمه انتخاب کرده است. رجوع به ریسه داران و واژه های نو فرهنگستان ایران ( تا پایان سال 1319 هَ. ش. ) ص 106 شود.

معنی کلمه تالوفیت در فرهنگ فارسی

ماخوذ از فرانسه و در کتب علمی متداول است شعبه ای از گیاهان و شامل تمام گیاهانی است که جهاز رویندگی آنان به یک تال منحصر میگردد ٠

جملاتی از کاربرد کلمه تالوفیت

این گروه گیاهی بسیار ساده، ابتدایی، غالباً تک‌سلولی و به اصطلاح پروتوفیت بوده و معمولاً تشکیل توده‌های سلولی به نام ریسه یا تال را می‌دهند. سلول‌های سازنده ریسه، همه یک‌شکل و یکنواخت و هریک مستقل از دیگری بوده و با آنکه در کنار هم قرار دارند، هیچگونه ارتباط فیزیولوژیکی بین آنها وجود ندارد، همچنین فاقد هرگونه اختصاصات بافتی هستند. ریسه یا تال تالوفیت‌ها بافت خاصی نیست و به همین علت هم این گروه گیاهی (تالوفیتها) را گیاهان سلولی می‌گویند.
اووگونیا برخی از گونه‌های خاص تالوفیت‌ها معمولاً گرد یا بیضی شکل هستند و محتویات آن به چندین اوسفره بدون هسته تقسیم می‌شود؛ در حالی که آنتریدیاهای نر، دراز و دارای چندین هسته هستند.
در کتاب تالوفیت‌ها و نیز در کتاب تالوفیت‌ها و نیز در رده‌بندی پایانی کتاب بیولوژی جلبک‌ها، دو نام خانواده برای ولوکس نوشته شده‌است.