تالمن

معنی کلمه تالمن در لغت نامه دهخدا

تالمن. [ م ِ ] ( اِ ) به لغت زند و پازند جانوری است که آن را روباه خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).به لغت زند، روباه. ( ناظم الاطباء ). محمّد معین در حاشیه برهان آرد: هزوارش «تالمن » پهلوی «روپاس » .

جملاتی از کاربرد کلمه تالمن

در سال ۱۹۲۰، چهار نماینده از حزب سوسیال دموکرات مستقل (ارنست دویمیگ، آرتور کریسپین، والتر استوکر و ویلهلم دیتمن) در دومین کنگره جهانی کمینترن شرکت کردند تا در مورد شرکت در کمینترن بحث کنند. در حالی که دویمیگ و استوکر با ۲۱ شرط ورود به کمینترن موافق بودند، کریسپین و دیتمن با آنها مخالفت کردند که منجر به بحث و جدال در حزب پیرامون پیوستن به کمینترن شد. بسیاری از اعضا احساس می‌کردند که شروط لازم برای پیوستن به کمینترن به معنی از دست دادن استقلال حزب است و به وابستگی نسبی آن به مسکو منجر می‌شود، در حالی که برخی دیگر، به ویژه اعضای جوان تر مانند ارنست تالمن، استدلال می‌کردند که پیوستن کمینترن تنها راهی‌ست که به حزب اجازه می‌دهد تا آرمان‌های سوسیالیستی خود را به اجرا درآورد.